مسجدهراسی در فرانسه؛ پروژه مهندسی اجتماعی با عبور از خط قرمزهای رادیکالیسم
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۸۷۱۳۱
اگرچه راهپیمایی اخیر فعالان راست افراطی در پاریس جنجال برانگیخت، اما یک دانشمند علوم سیاسی می گوید، ما باید نگران افراط گرایانی باشیم که کمتر شناخته هستند اما خطرات بیشتری برای جامعه به وِیژه برای اقلیت مسلمان و مساجد دارند.
خبرگزاری شبستان، جهان اسلام: اگرچه راهپیمایی اخیر فعالان راست افراطی در پاریس جنجال برانگیخت، اما «استفان فرانسوا»، دانشمند علوم سیاسی می گوید که ما باید نگران افراط گرایانی باشیم که کمتر شناخته هستند اما خطرات بیشتری برای جامعه به وِیژه برای اقلیت مسلمان دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشاهده معترضان سیاهپوش و نقابزده که در مرکز پاریس رژه میروند، بحثهایی را برانگیخته است که آیا تهدید خشونتهای راست افراطی آنطور که باید در فرانسه جدی گرفته میشود یا خیر؟!
تخمین زده می شود که حدود سه هزار فعال راست افراطی در فرانسه وجود دارند، رقمی که در طول سال ها نسبتا ثابت مانده است. اینها فعالان شناخته شده ای هستند که می توان آنها را در گروه ها ردیابی کرد.
اما گروههای جدید افراطی در فرانسه دست به کار شده اند که به صورت آنلاین فعالیتهای افراطی دارند، به هیچ جنبش یا گروهی تعلق ندارند و معتقدند فرانسه در حال افول است و باید وارد عمل شوند.
این دسته از افراطگرایان که «شتابگرایان» نیز نامیده میشوند، میخواهند یک جنگ نژادی را در فرانسه به راه بیندازند تا یک شوک متقابل ایجاد کنند و مسلمامان هدف اصلی آنها هستند.
از جمله این افراطگرایان میتوان به «آندرس برویک»، تروریست نروژی و «برنتون تارانت»، عامل تیراندازی در مسجد «کریستچرچ» نیوزیلند در سال 2019 اشاره کرد.
دکتر فرانسوا می گوید که این گروه کمتر قابل مشاهده هستند و بنابراین تعیین کمیت آن سخت تر و بسیار خطرناک تر است.
یه گفته دکتر فرانسوا، افراط گرایانی که بیرون میآیند و دست به تظاهرات میزنند ،خود را نشان می دهند و مردم طبقه متوسط و روزنامه نگاران آنها را میشناسند.
وی میافزاید: آنهایی که اعتراض می کنند عموما می دانند خط قرمزی وجود دارد که نمی توانند از آن عبور کنند.
آنها می توانند رادیکال شوند، اما آنقدر احمق نیستند که بتوانند این افراط گرایی را عملی کنند، زیرا می دانند که تحت تعقیب هستند.
دکتر فرانسوا علاوه بر نقش اینترنت در گسترش ایدههای افراطی، به رادیکالیزه شدن جریان اصلی راست در فرانسه اشاره میکند که به دنبال جذب رایدهندگان از طریق ایدههای افراطی هستند.
او می گوید که عادی سازی ایده های افراطی موجب افزایش بسیار زیاد در نژادپرستی می شود که نمونه های آن را در فرانسه شاهد هستیم.
به اعتقاد دکتر فرانسوا، تردیدی وجود ندارد که تهدید تروریسم راست افراطی در حال افزایش است، نه لزوما از نظر تعداد افراد، بلکه در شدت افراطگرایی فزایندهای که وجود دارد.
او در این باره میگوید: ما لزوما در مورد هزاران نفر صحبت نمیکنیم که یک کودتا را آماده میکنند، منظور ما افرادی هستند که گاهی دست به حملات اساسی میزنند؛ همانهایی که در دهه 1990، قبل از فروپاشی امپراطوری فرانسه بودند و اکنون دوباره در حال نشان دادن خودشان هستند.
به گفته دکتر فرانسوا، علیرغم هشدارهای مکرر وزارت کشور تنها در چهار یا پنج سال گذشته جدی گرفتن این تهدید را آغاز کرده است و هزینه این تاخیر حتما پرداخت خواهد شد.
این بخشی از یک روند جهانی است؛ گزارش سال 2020 کمیته امنیت ضد تروریسم سازمان ملل نشان داد که حملات تروریستی الهام گرفته از راست افراطی نسبت به پنج سال گذشته 320 درصد افزایش یافته است.
اما دولت فرانسه به جای تمرکز کردن بر تروریسم راست افراطی که به ویژه به صورت آنلاین بسیار خطرناک شده است بر یک ادعای واهی به نام تروریسم اسلام گرایانه تمرکز کرده است.
در مسیر عادی سازی اسلام هراسی که به یک بخش عادی از سیاست های روزانه در سراسر فرانسه تبدیل شده است، نمونه های عینی وجود دارد که حقوق مسلمانان را در این کشور نقض می کند و آزادی آنها را محدود می کند.
ابتدا، یک خط تلفن افشاگرانه توسط وزارت کشور در سال گذشته برای مبارزه با به اصطلاح «رادیکالسازی اسلامی» راهاندازی شد و از شهروندان فرانسوی خواسته شد تا افرادی را که در چنین فعالیتهایی دست دارند گزارش کنند. بنابراین، همه مسلمانان این کشور به عنوان جنایتکاران بالقوه معرفی شدند.
در اقدام دوم ،موسسه «جمعی علیه اسلام هراسی» در فرانسه، یکی از بزرگترین سازمانهای غیردولتی جامعه مسلمانان این کشور، سال گذشته با تصمیم شورای وزیران تعطیل شد.
در مرحله سوم با قانون موسوم به «اصول تقویت کننده احترام به اصول جمهوری» که به تصویب مجلس رسید، زمینه قانونی برای اجازه دخالت در زندگی روزمره و زندگی خصوصی مسلمانان در کشور فراهم شد و به تبع آن تعداد زیادی از مساجد و مراکز اسلامی در این کشور بسته شدند.
علاوه بر تصمیمات ملموسی که برای ارعاب و به حاشیه راندن مسلمانان در فرانسه اتخاذ شده است، باید به دو موضوع مهم دیگری که در دوره ریاست جمهوری امانوئل مکرون مطرح شد، اشاره کرد.
اولین آنها پروژه مهندسی اجتماعی است که «اسلام فرانسوی» نام دارد . این پروژه که توسط خود مکرون بیان شده است، با هدف از بین بردن ارزشهای خاص اسلام و بدبین کردن افراد نسبت به مسلمانان و مساجد تحت عنوان به اصطلاح انسجام اجتماعی انجام میشود.
اظهارات بی اساس ماکرون مانند «اسلام نیاز به بازسازی دارد» و «اسلام در بحران است» را نیز می توان به عنوان امتداد این پروژه مهندسی اجتماعی دانست.
در میان همین ترس هایی که ریشه در بحران مهاجرت و تروریسم بین المللی نسبت داده شده به مسلمانان از سوی غرب دارد،احزاب راست گرا طرح های جنجالی از جمله کنترل شدید مساجد و یا حمله به آنها را به شدت دنبال میکنند.
پایان پیام/7
منبع: شبستان
کلیدواژه: راست افراطی سال گذشته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۸۷۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توهمات یک ذهن افراطی
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضهای است که روشنفکر فکر میکند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمیخورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاجزاده نشان میدهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش میکند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازهای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاجزاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.
به گزارش ایسنا، روزنامه صبح نو در شماره امروز خود نوشت: سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بیبیسی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاجزاده. جمهوریخواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده و ایدهای است که از عطاری هیچکس جز عطاری نصیری نمیتوانسته بیرون بیاید، نه از تاجزاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش میدهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشنتر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.
بنابراین مدعای مطلب حاضر نه نقد این سخن نصیری که نقد روشنفکرانی است که در ۲۰۰ سال اخیر قدمی به جلو برنداشتند و همچنان اسیر توهماند. توهمی که باید آن را توهم انفکاک از جامعه و بیگانگی با انسان ایرانی نامید.
دوباره باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که اینها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت بهعنوان جنس بنجل به مردم ایران فروختهاند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه میکنند.
روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن میگوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه میکرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.
این موجود ناقصالخلقه در عرصه فکری ایران باید پاسخگو باشد که چگونه با همه ادعای روشنفکری خود و تحقیر جامعه از تولید یک ایده هم عاجز مانده و امروز مهدی نصیری بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که عمری به آنان فحش داده و نان فحش دادن به آنان را سر سفره خود برده است.
رمانتیسم روشنفکر ایرانی عارضهای است که روشنفکر فکر میکند که فهم بالاتری از جامعه دارد؛ اما در عمل جز همین آشفتگی فکری و مشتی کلیات که به درد کسی نمیخورد غیر از اداهای روشنفکری، رویکرد شاهزاده تا تاجزاده نشان میدهد که روشنفکر ایرانی بعد از حدود ۲۰۰ سال دستش خالی است، جز اینکه تلاش میکند آشی بار بگذارد که هر چیز اضافه خانه را در آن بریزد. مهدی نصیری چیز تازهای نگفته، بلکه ۲۰۰ سال آشفتگی روشنفکر ایرانی را دوباره با دو کلمه شاهزاده و تاجزاده روایت و توصیف کرده است. اتفاق خاصی، نیفتاده فقط روشنفکران ایرانی مشغول کار هستند.
انتهای پیام